PEZHVAKEIRAN.COM 18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران
 

18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران
اسماعيل نوری‌علا

 انتشار جمعه گردی های اين هفته مصادف شده است با سالگرد واقعهء 18 تير که رفته رفته خاطرهء 16 آذر، بعنوان روز دانشجوی ماقبل انقلاب، را کمرنگ کرده و خود جانشين آن می شود. اين جانشين شدن را می توان از ديدگاه های مختلفی بررسی کرد اما، برای من که دغدغه ای جز گسترش روند تبديل شدن خواستاری حکومت غير مذهبی (و نه ضد مذهبی) به گفتمان ملی ايرانيان ندارم، واقعهء 18 تير معنائی بسا فراتر، گسترده تر و عميق تر از  جنبش دانشجوئی دارد، هرچند که فوران آن در دانشگاه صورت گرفته و بيش ترين هزينه را هم دانشجويان شجاع و شريف ما پرداخته اند. سال 78 از جهات مختلفی حائز اهميت است چرا که درست در نيمهء دورهء اول رياست جمهوری محمد خاتمی واقع شده، يعنی مقطعی که طی دو سال قبل آن اصلاح طلبان رفته رفته ناتوانی خود را در کار محقق ساختن وعده های انتخاباتی خويش نشان داده و بخصوص در مورد قتل های زنجيره ای روشنفکران سکولار ايران و توطئه برای تعطيل مطبوعات ناوابسته به دستگاه ولايت فقيه ثابت کرده و به اميدبستگان بخويش پيامی عملی داده بودند مبنی بر اينکه اگر خود در اين فجايع دست نداشته اند لااقل شکافتن و ريشه يابی آنها را به مصلحت نظام نمی دانند چه رسد که بخواهند با آنها مقابلهء واقعی و رو در رو داشته باشند.

از «اميد بستگان» که بگذريم، در خود اردوگاه بنيادگرايان نيز تحولات مهمی رخ داده بود که نشان می داد چگونه صادق ترين بخش نيروهای وابسته به رژيم نيز رفته رفته در نوميدی گستردهء مردم ايران نسبت به اصلاح پذيری رژيم (يا حتی وفاداری آن به وعده ها و شعارهای عدالتخواهانهء صدر انقلاب) مأيوس شده اند و به دنبال راه حل های جديدی می گردند و اين راه حل، طبعاً، چيزی جز داشتن حکومتی ملی که تابع اميال دينکاران مذاهب نباشد نبود.

  از آنجا که بخشی از دانشجويان ايرانی دانشگاه يورک در تورنتوی کانادا، امروز از من نيز خواسته اند تا بوسيلهء پيامی در مراسمی که در راستای بزرگداشت خاطرهء 18 تير برگذار می ککند شرکت داشته باشم، جمعه گردی امروز را به همان پيام اختصاص می دهم تا دلايل نکته ای را که در بالا ذکر کردم توضيح داده باشم. متن پيام چنين است:

 

 

دوستان ارجمند ناديده و ناشناسم در دانشگاه يورک

از اينکه در بين ميهمانان خود از من نيز دعوت کرده ايد تا چند کلمه ای بمناسبت سالگرد 18 تير 1378 عرض کنم تشکر می کنم. يقين دارم که علت اين دعوت برای آن بوده است که از زبان يک معتقد به جدائی مذهب و ايدئولوژي از حکومت و خواستار انحلال حکومت اسلامی و برقراری يک حکومت سکولار در ايران بشنويد که يک چنين آدمی به واقعهء 18 تير 78 چگونه می نگرد.

بعبارت ديگر می خواهيد از پشت عينک آدمی که تاريخ ايران را تاريخ تلاش دائمی ملتی برای رسيدن به حق حاکميت ملی (يعنی حاکميت همهء ايرانيان) می بيند، و تحميل قواعد شريعت بر ملت را منشاء تبعيض و سرکوب می داند، و از فردوسی تا حافظ و از نظام الملک تا امير انتظام را چهره های اين مبارزه می خواند، به واقعهء 18 تير 78 بنگريد.

از نظر من، هنگامی که در دوم خرداد 76، يعنی دوسال قبل از واقعهء 18 تير، اصلاح طلبان به سرکردگی آقای خامنه ای به قدرت سياسی دست يافتند و دورهء موسوم به سازندگی جای خود را به دورهء اصلاحات داد، آنچه در هياهوی اصلاح طبان به قدرت رسيده گم شد آن بود که بقدرت رسيدن اصلاحات فقط کف و حداقل خواست های ملت ايران محسوب می شد که، در برابر سرکوب خونين 19 سالهء اسلامی، در انتخابات 76 مفری يافته بود تا خودی نشان دهد و به حاکمان بگويد که هر لحظه ای که در ديوار ستبر حکومت شما رخنه ای بوجود آيد ما ملت از آن بسود خودمان و عليه شما دينکاران عمامه ای و فکلی و بی فکل استفاده خواهيم کرد. يعنی در دوم خرداد 76 رخنه ای در ديوار ولايت افتاده بود و ملت هم از آن حداکثر استفاده را کرد تا به حداقل خواست خود برسد.

اگر به عکس ها و ويدئوها و خبرهای قبل و بعد انتخابات 76 دقت کنيد جوانانی را خواهيد ديد که به هيچ روی نمی توانند معرف يک جامعه مذهبی متعصب باشند. آنها با جهان بيرون از زندانی به نام حکومت اسلامی ارتباط دارند، حقوق آدمی را می شناسند و خواستار داشتن حکومتی مردمی و باز هستند. در آن انتخابات اصلاح طلبان، بدون در نظر گرفتن مقدورات خود و توانائی ها و اشتهای مقاومت خود، وعدهء يک چنين دولتی را داده و مردم هم از آنها استقبال کرده بودند. اما بنظر من، در آن سال هم مجموعهء خواست های مردم دارای ماهيتی مذهبی نبود و اگر سکولاريسم را در وجه نفی کننده اش تعريف کنيم، خواستار خروج مذهب و شريعت و دينکارانش از حکومت بود.

اين واقعيت دو سال بعد، در واقعه 18 تير، چهرهء خود را نشان داد. دانشجويان ايران، در زير چتر همان حکومت اصلاح طلبان مذهبی و شخص خاتمی بود که دست به مبارزه با نيروهای سرکوبگر زدند، کشته . مجروح و زندانی دادند، و در عرض چند روز هم فهميدند که در اردوگاه اصلاح طلبی برايشان دوست و ياوری وجود ندارد. 18 تير 78 خبر از آمادگی برای يک احتراق بزرگ می داد که شعلهء کبريتی را لازم داشت و توقيف  نشريهء سلام يک چنين شعله ای بود.

اما در اينجا دوست دارم بجای طرح مسئله از ديد خود، از دوست ناديده و هم اکنون در بندم، حشمت الله طبرزدی، مردی برآمده از دل انجمن های اسلامی دانشگاه ها و آغاز کنندهء کار بعنوان يک حزب اللهی تمام عيار، و آنگاه تن سپرده به تحول فکری شگرفی که او را از آن پس مغضوب و زندانی دائمی حکومت اسلامی کرده، ياد کنم که دو سال پيش، در گفتگوئی که با هم داشتيم و در نشريهء سکولاريسم نو منتشر شد و هنوز هم می توانيد آن را در آن نشريه بخوانيد، در مورد اينکه تولد جنبش سکولار دانشجوئی با بقدرت رسيدن اصلاح طلبان همزمان بوده نکات جالبی را شرح داده که چند خط اش را برايتان می خوانم تا در جمع شما از جانب او هم سخن گفته باشم:

 

«دلايل سستی  اعتقادات مسلکی ما به نظريهء "رهبری و امامت" بمرور در  ذهن مان روشن شده بود و من، عاقبت، فهم خودمان از آن را، در سيزدهمين  اردوي  فرهنگي- دانشجويي، كه در مهرماه سال 1376 [يعنی چند ماه بعد از انتخاب خاتمی] در مشهد برگزار كرديم و در آن  منوچهر  محمدي و اكبر محمدي نيز براي اولين بار شركت مي كردند، مطرح نموده و ديدگاههای  رهبری را نقل و نقد كردم ...

«ما، در فاصلهء زماني 26 مهر ماه 1376 تا اواخر سال 1377... به مبارزات همه جانبه ادامه داديم. تا اين كه، با توجه به برخوردهاي نهادهاي استصوابي و غير انتخابي با مردم و دولت خاتمي، و به ويژه مسئلهء قتل هاي زنجيره اي و مسائل ديگر، به اين جمع بندي روشن دست يافتيم كه دين بايد از دولت جدا شود، و در غير اين صورت هرگز به آزادي، عدالت، جامعه مدني، دموكراسي و حقوق بشر نخواهيم  رسيد.

«در اين ميان، عملكرد جناح اقتدارگرا نيز كمك كرد تا ما، در اول فروردين 1378، ماینفست خود را، در مورد «ساختار سياسي آيندۀ ايران»، با عنوان «مانيفست اتحاديۀ اسلامي دانشجويان و دانش آموختگان» صادر کرده و جدايي دين از حكومت و تغيير قانون اساسي را مطالبه نماییم.

«بيانيهء ما اعلام می داشت که تا زماني كه دين از سياست جدا نشود، حكومت راه صلاح و صواب پيش نخواهد گرفت. و اين در زمانی بود که بخوبی می دانستيم که حتی جناح اصلاح طلب، که خود را مدافع امام و خط امام می داند، هيچ گاه نمي پذيرد از «اسلام سياسي»، يا به اصطلاح خودشان «دموكراسي ديني»، دست بردارد...

«بدين ترتيب، ما اولين گروه دانشجويي بوديم كه از درون نظام خواهان تفكيك دين از حكومت مي شديم. ما در آن بيانيه خواهان جمهوري آزاد و دموكراتيك شده و آزاد بودن آن را به آزادي از هر نوع مكتب و ايدئولوژي معطوف ساخته بوديم... اما مهم ترين نكتۀ اين «مانيفست» طرح لزوم جدايي دين از حكومت بود. اين نظريۀ براي اولين بار بود که از سوي «گروه هاي درون نظام»، آن هم يك گروه بسيار راديكال و به شدت فعال در جنش دانشجويي، مطرح می شد...

«ما، تا پيش از درگير شدن با حاكميت ديني، دربارهء سکولاريسم فكر نكرده بوديم. و اين معجزۀ حكومت ديني بود كه ما را به سكولاريزم رساند!

«به نظر من، انديشۀ سكولاريزيم، عميقاً از انديشه و عمل حكومت هاي ديني در طول تاريخ  تغذيه كرده است. در واقع، هر گاه يك عقيده، دين يا ايدئولوژي براي مدتي در كشور حكم رانده، فوراً آنتي تز خود، يعني حكومت عرفي يا سكولار را در دامن خود پرورش داده است. همين تجربۀ تاريخي، جامعۀ غربي و آزاد را وا داشت كه براي هميشه از ديني شدن يا ايدئولوژيک شدن حكومت، سياست و اجتماع پرهيز نمايند.

«باری،.. حکومت مرا در 26 يا 27 خرداد 1378 بازداشت كرد و، بدين ترتيب، همزمان با حادثۀ 18 تير 1378 (که سه هفته پس از بازداشت من رخ داد) من در بازداشتگاه 209 مربوط به وزارت اطلاعات بازجويي پس مي دادم. اطلاعاتي ها به من مي گفتند شما با صدور اعلاميۀ ساختار به دنبال اين هستید كه آن را عملي كنيد و سكولاريزم را حاكم نمائيد...»

 

و جالب است که در چند ماههء اخير هم که حکومت کودتا رفته رفته اصلاح طلبان را آزاد می کند، طبرزدی بعنوان يک آدم سکولار همچنان در زندان اين حکومت است.

 

دوستان عزيزم، از اين ديدگاه که می نگريم می بينيم که حکومت اسلامی، در فاصلهء ده سالهء تير 1378 تا خرداد 1388 تنها توانسته است مطرح شدن علنی خواستاری انحلال حکومت مذهبی و برقراری حکومتی سکولار را به تعويق بياندازد و، در راه اين تعويق، جان بهترين فرزندان کشورمان را پر پر کرده است. اما خواست ملت ما، که برخواسته از تجربهء حکومت اسلامی است، در اين ده ساله تغييری نکرده است: ملت ايران خواستار برچيدن حکومت ايدئولوژيک ـ مذهبی فرقهء اماميه و برقراری حکومتی سکولار است.

بنظر من، اين آن صدائی است که بايد بوسيلهء هر بلندگوی دانشجوئی خارج کشور منعکس شود. شما صدای دانشجويان و جوانان دلزده و بيزار از حکومت مذهبی در همهء اشکال آن هستيد و من از اين بابت بسيار شادمانم و به شما تبريک می گويم که نخستين انجمن سکولارهای پشتيبان جنبش سبز ايران در شهر شما بوجود آمده و پيشآهنگ شبکهء جهانی سکولارهای سبز ايران شده است و رئيس آن نيز يکی از استادان دانشگاه خود شما، يعنی آقای دکتر فرخ زندی، است.

 

جوانان عزيز ايران که در اين غربت فراخ باليده ايد و دلتان همچنان برای آن وطن دور از دست می تپد!

با ايمان به پيروزی خرد بر خرافه و شعور بر بی دانشی، سنگرهای دانشجوئی خود را برای مقابله با صفوف کسانی مجهز کنيد که می خواهند به جنبش دانشجوئی، جنبش زنان، جنبش کارگران و جنبش روشنفکران ايران انگ مذهبی بزنند؛ و از ته دل آرزو کنيد که در اين افتخار بزرگ شريک باشيد که آنچه از گلوی شما بر می خيزد فرياد دانشجويان ستم کشيده و سکولار ميهن بزرگ ما باشد، صدای اکبر محمدی باشد که هنوز از قبرش هم می ترسند، و صدای ندا باشد، يغنی دختر جوان دانشجوی درس رها کرده ای که نه رأی داده بود و نه به خيابان آمده بود تا رأی اش را پس بگيرد.

هديهء شما به ايثارها و از جان گذشتگی های اين شيرزنان و مردان، فرياد خواستاری حکومتی سکولار برای کشورتان است. در اين زمينه کوتاهی نکنيد و به صفوف سکولارهای پشتيبان جنبش سبز ايران بپيونديد.

به يکايک شما درود می فرستم و از اينکه به سخنانم توجه کرديد تشکر می کنم.

 

 

esmail@nooriala.com

منبع:سکولاریسم نو


اسماعيل نوری‌علا

فهرست مطالب اسماعيل نوری‌علا در سایت پژواک ایران 

*آیا کاربرد «سکولار دموکراسی» به وسیلهء چپ‌ها اتفاقی است؟   [2024 Apr] 
*چو ایران نباشد؟! نگاهی به آنچه در جشن سالگشت تأسیس کومله گذشت، اسماعیل نوری علا  [2024 Feb] 
*پيکار عليه نظارت استصوابی!  [2016 Jan] 
*ده سال جمعه گردی، از سکولاريسم نو تا سکولار دموکراسی  [2015 Oct] 
*از «سلطنت همه کاره» تا «پادشاهی هيچ کاره»  [2015 Oct] 
*جمهوريت يا جمهوری؟  [2015 Sep] 
*پيامبران سيارهء جديد ميمون ها  [2015 Aug] 
*چند و چون استراتژی ِ انحلال  [2015 Aug] 
*حزبی اینجائی برای روزگار فردائی؟   [2015 Aug] 
*تأملی در روند موضع گيری های سياسی  [2015 Aug] 
*آلترناتيوسازی يعنی آماده شدن برای فردا  [2015 Jul] 
*دست آوردهای يک کنار هم نشستن  [2015 Jul] 
*جنبش سياسی و برنامه های اجرائی  [2015 Jun] 
*ربط غيرمستقيم «مديريت نامتمرکز» با «حل مسائل اقوام»  [2015 Jun] 
*اپوزيسيون و سياست کشورهای غربی  [2015 Jun] 
*کنگرهء سکولار دموکرات ها و غيبت نواندیشان دينی  [2015 Jun] 
*وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد  [2015 May] 
*حکومت اسلامی و جنازهء نويسندگان سکولار  [2015 May] 
* تفاوت های اسلاميسم در ترکيه و ايران  [2015 May] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا٬ دعوای اصلی بر سر چيست؟  [2015 May] 
*تفاهمی در غياب نمايندگان واقعی ملت ايران!  [2015 Apr] 
*نظريه های فقهی در خدمت منافع متغير دينکاران  [2015 Apr] 
*سکولاريسم و اژدهای هفت سر دينکاران  [2015 Mar] 
*گزارشی نوروزی به سکولار دموکرات های ايران   [2015 Mar] 
*سکولاريسم و سنجهء شکل گرفتگی نهاد مذهب   [2015 Mar] 
*اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟  [2015 Mar] 
*موافق و ناموافق استقرار سکولاريسم در ايران  [2015 Feb] 
*شروط و موانع آلترناتيو سازی  [2015 Feb] 
*آلترناتيو های ديروز و امروز و فردا  [2015 Feb] 
*منافع ملی؛ ابهامات و خطرات  [2015 Feb] 
*معناهای کاربردی واژهء «سکولار»  [2015 Jan] 
*در اين سالگرد نقره ای  [2015 Jan] 
*«شارلی ابدو» و همپوشانی آزادی و اختيار  [2015 Jan] 
*نشانی های آينده ای آرزوئی  [2015 Jan] 
*سال نو، و فرصت صحبت  [2015 Jan] 
*آنچه حکومت اسلامی را بيمه کرده است  [2014 Dec] 
*نيروی سوم در کشاکش شرق و غرب  [2014 Dec] 
*کشوری گرفتار شرق و غرب  [2014 Dec] 
*تشابهات و تفاوت های متفکران و روشنفکران  [2014 Dec] 
*دربارهء حواشی يک بخشنامه  [2014 Nov] 
*رابطهء معکوس نارضايتی و مقاومت  [2014 Nov] 
*در چند و چون سکولار نبودن امام حسين!   [2014 Nov] 
*نقش ابتدا در شکل دادن به انتها   [2014 Oct] 
*سفرنامهء نيويورک  [2014 Oct] 
*قرائت های سياسی و غيرسياسی از اسلام  [2014 Oct] 
*مدلی برای جلوگيری از بازتوليد استبداد  [2014 Oct] 
*دادخواهی يا گردنکشی؟  [2014 Sep] 
*يک انتخاب ساده اما مهم  [2014 Sep] 
*چو فردا شود فکر فردا کنيم!  [2014 Sep] 
*مجاهدين، احزاب کردی، و کنگرهء بوخوم!  [2014 Sep] 
*حکمت جداسازی «سيمين» از «شاملو»  [2014 Aug] 
* حاشيه های دلشکن يک کنگره  [2014 Aug] 
*آنچه در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران گذشت  [2014 Aug] 
*تجزيه آفريننان خطرناک ترند  [2014 Jul] 
*تجزيه آفرينان و آيندهء ايران  [2014 Jul] 
*کشور نوين کردستان و زبان کهنهء سياسی ما  [2014 Jul] 
*در آزمون تيمور لنگ  [2014 Jun] 
*از فرهنگ انتقاد تا فرهنگ بوکو حراميان   [2014 Jun] 
*نامه ای برای دو عليرضا! اسم  [2014 Jun] 
*معنای گمشدهء مشروطيت  [2014 May] 
*بهاری پنهان در باغ جنبش سبز  [2014 May] 
*عمامه مداران پارسی می شوند!  [2014 May] 
*اعتدال يا روانپريشی گريز ناپذير؟  [2014 May] 
*مالکيت، فقر و گدائی ملی   [2014 May] 
*فعاليت ها چگونه سياسی می شوند؟  [2014 Apr] 
*انحلال طلبی؛ تنها چارهء رژيم های ايدئولوژيک   [2014 Apr] 
*مفهوم جعلی «ملت سازی»   [2014 Apr] 
*معناهای دوگانهء انتخاب   [2014 Apr] 
*دموکراسی، واژه ای با چند معنا  [2014 Mar] 
*نوروز: مژدهء پيروزی های ترديد ناپذير  [2014 Mar] 
*انقلاب و آلترناتیو  [2014 Mar] 
*سناريوهائی برای ايجاد رهبری  [2014 Mar] 
*در خوب و بد راديکاليسم  [2014 Feb] 
*استراتژی آلترناتیو سازی و دشمنان اش  [2014 Feb] 
*کيسه بوکسی برای نوخاستگان؛ چگونه در خارج کشور هم می شود ممنوع القلم شد  [2014 Feb] 
*از اوايل قرن هفدهم، و پس از پيدايش تصور مدرن از «کشور»، و اينکه کشورها دارای مرزهائی سياسی اند که بوسيلهء جامعهء بين المللی (در آن زمان اروپا)  [2014 Feb] 
*ويروس های دست ساخت رژيم  [2014 Jan] 
*محاصرهء خارج از داخل؟  [2014 Jan] 
*تغيير قبله، آميزه ای از دين و سياست!  [2014 Jan] 
*مدرنيته، سنت و مذهب؟  [2014 Jan] 
*گفتن به وقت خاموشی؟  [2013 Dec] 
*رابطهء سکولار دموکرات های داخل و خارج   [2013 Dec] 
*حقوق بشر؛ امری جهانی يا فراگير؟  [2013 Dec] 
*اپوزيسيون در اغما جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2013 Dec] 
*وقتی شيمی درمانی متوقف شود  [2013 Nov] 
*در چند و چون موضع گيری های سکولار دموکرات ها   [2013 Nov] 
*«طلب» هرگز «تقاضا» و «تمنا» نيست!  [2013 Nov] 
*واژه ای که از آن خون می چکد!  [2013 Nov] 
*مطالبه محوری: هم اکنون اما فقط در ايران  [2013 Oct] 
*سه يادداشت در تولد، نوزائی و ماندگاری  [2013 Oct] 
*سکوت شان سرشار از چيست؟  [2013 Oct] 
*فصل زودگذر مطالبات  [2013 Oct] 
*در چند و چون ارزيابی «فرصت» ها  [2013 Sep] 
*در جستجوی هم پيمان   [2013 Sep] 
*ايران، خط دفاعی روسيه؟  [2013 Sep] 
*در ميان بهائيان ايران  [2013 Sep] 
*روزی که «کليد» شوخی دردناک قفل سازان است  [2013 Aug] 
*آقای مهندس زعيم، با سکولار دموکراسی شوخی نکنيد!  [2013 Aug] 
*در جستجوی ده درويش  [2013 Aug] 
*چند ملاحظه دربارهء حواشی يک کنگره  [2013 Aug] 
*شرط فراموش شدهء اتحاد  [2013 Jul] 
*هدیهء تلخ و شيرين ما به مردم خاورمیانه  [2013 Jul] 
*مقولهء موازی سازی  [2013 Jul] 
*تحقق دموکراسی دينی، و دفع شر اصلاح طلبان  [2013 Jun] 
*سالگرد روز شوم 15 خرداد  [2013 Jun] 
*دوقرن آرزو  [2013 May] 
*انتخابات سلاطين   [2013 May] 
*سکولار دموکرات ها و انتخابات پيش رو  [2013 May] 
*پيرامون تحريم فعال و جوانگرائی   [2013 May] 
*سکولار دموکراسی؛ مأموريتی زمانمند   [2013 May] 
*در شناخت اصلاح طلبی های دوگانه   [2013 Apr] 
*چند و چون چهار سال به هدر رفته  [2013 Apr] 
*درسی از نوروز  [2013 Mar] 
*تجربه ای در کثرت مداری  [2013 Mar] 
*«سرمايهء ملی» يعنی چه؟  [2013 Mar] 
*نگاهی به مانيفست «اتحاد برای دموکراسی در ايران»  [2013 Feb] 
*وروديه های تغيير اجتماعی  [2013 Feb] 
*رضايت سنجی و قدرت سياسی  [2013 Feb] 
*نتايج «ناموسی کردن» امور  [2013 Feb] 
*نقش «افعال متعدی» در کارکرد سياسی ما!  [2013 Jan] 
*چرا انتخابات آزاد با همه پرسی فرق دارد   [2013 Jan] 
*چرا هويت مسئله ای سياسی نيست؟  [2013 Jan] 
*واقعيت و ضرورت تهاجم فرهنگی ما  [2013 Jan] 
*ايدئولوژی های منظم و سکولاريسم دموکراتيک   [2012 Dec] 
*نهادهای اجتماعی و پيوندهای خانوادگی  [2012 Dec] 
*گوناگونی های ملی در تلهء زبانی آشفته  [2012 Dec] 
*انتخابات آزاد و مطالبه محوری  [2012 Dec] 
*نگرانی آقای «نگهدار» از چيست؟   [2012 Nov] 
*دوگانهء زاينده و يگانهء مسموم  [2012 Nov] 
*پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد   [2012 Nov] 
*معظلات و معيارهای سنجش ائتلاف  [2012 Nov] 
*چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟  [2012 Oct] 
*روايت نسل نابهنگامی  [2012 Oct] 
*چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی  [2012 Sep] 
*«شورای ملی» در ترازوی سنجش  [2012 Sep] 
*گل های اپوزيسيون انحلال طلب به دروازهء خودی!   [2012 Sep] 
*نيروی دافعهء تبعيض  [2012 Sep] 
*معنا شناسی سياسی ملت جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ مردم سالاری، بهانه ای برای تداوم حکومت اسلامی؟!  [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ آلترناتيو و قدرت سياسی  [2012 Aug] 
*نگاهی به ماه مرگ و بی مرگی   [2012 Aug] 
*چشم انداز هزارتوی اپوزيسيون در خارج کشور  [2012 Aug] 
*ایران در انتظار رهبری کاریزماتیک یا انتخابی؟  [2012 Jul] 
*پاسخ به نامه ای از فاطمهء حقيقت جو  [2012 Jul] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2012 Jul] 
*سلطنت نرفته و جمهوری نيامده  [2012 Jun] 
*کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف  [2012 May] 
*در آداب گفتگو با حريفان  [2012 Apr] 
*ترسی بدتر از مرگ  [2012 Apr] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا- در حاشيهء کنفرانس مهرداد مشايخی در واشنگتن  [2012 Apr] 
*جنگ نوين خدايان و نابهنگامی سیاست اوباما  [2012 Mar] 
*همايشی لازم، اما بر اساس برهان خلف!  [2012 Mar] 
*خاتمی، نماد برتر اصلاح طلبی  [2012 Mar] 
*فهرست دم افزون اشتراکات  [2012 Mar] 
*اتحاد عليه آلترناتيوسازی؟  [2012 Feb] 
*آسيب های چهارگانهء اتحاد  [2012 Feb] 
*اوباما هنوز با آنها است   [2012 Jan] 
*اسلاميست ها در آيندهء ايران   [2011 Nov] 
*بن بست سرپوشيدهء آقای اکبر گنجی  [2011 Nov] 
*سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی  [2011 Sep] 
*از مدنيت اسلامی تا شهروندی ايرانی  [2010 Oct] 
*چرا آلترناتيو حکومت استبدادی هميشه در «خارج» ساخته می شود؟  [2010 Oct] 
*آلترناتيوسازان و اصلاح طلبان  [2010 Oct] 
*ناسيوناليسم واقعی فقط سکولار است  [2010 Sep] 
*دربارهء کميتهء تدارکاتی کنگرهء ملی ايرانيان  [2010 Sep] 
*سنگ بنای همه مفاهيم سياسی مدرن «مليت» است  [2010 Sep] 
*ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی  [2010 Aug] 
*راهی برای خروج از بن بست «آلترناتیو»   [2010 Aug] 
*لنگ‌کردن از خارج گود؟  [2010 Aug] 
*اپوزيسيون زير يک سقف؟  [2010 Aug] 
*ترازنامهء سکولار  [2010 Jul] 
*نيروی جانشين کجاست؟  [2010 Jul] 
*چهار شب سکولار در شمال کاليفرنيا  [2010 Jul] 
*18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران  [2010 Jul] 
*چرا نبايد جنبش سبز را واگذار کرد؟  [2010 Jul] 
*پای سخن حجت‌الاسلام کديور  [2010 Jun] 
*فهرستی از اعتقادات سکولارهای سبز  [2010 Jun] 
*هنوز هم در ستايش بايکوت؟*  [2010 Jun] 
*از خردادهای بی «بروتوس»  [2010 Jun] 
*مشکل سکولار شدگی اصلاح طلبان مذهبی  [2010 May] 
*در زمينهء اهانت و بی خبری  [2010 May] 
*ميرحسين موسوی: محیل و قدرت پرست، يا ساده و گيج؟  [2010 May] 
*سکولاريسم در روياروئی با حکومت و حاکم  [2010 May] 
*مسلمان يا اسلاميست؟  [2010 Apr] 
*راهبندان سياسی برای نوانديشان مذهبی  [2010 Apr] 
*پرهيز از انحلال طلبی، چرا؟  [2010 Apr] 
*ارزيابی «انتخابات آزاد» همچون يک گفتمان  [2010 Apr] 
*راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟  [2010 Apr] 
*معرفی کتاب «درد اهل ذ مه»، نوشتهء يوسف شريفی  [2010 Mar] 
*اختراع همزيستی  [2010 Mar] 
*سال پسا اسلاميزم؟   [2010 Mar] 
*پل مفقودی بين خواست ها و شعارها  [2010 Mar] 
*جمهوری اسلامی سکولار را «خدا هم نافريد!»  [2010 Mar] 
*جهانگردی در شهر  [2010 Feb] 
*جوانهء سبز سکولاريسم در سرمای سپيد تورنتو  [2010 Feb] 
*گذشته اي که در حال گم شدن است   [2010 Feb] 
*تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها  [2010 Feb] 
*اتحاد بد، اتحاد خوب  [2010 Jan] 
*آيا قطار به انتهای تونل نزديک می شود؟  [2010 Jan] 
*اصلاح طلبی مذهبی و منطق ماقبل تاريخ  [2010 Jan] 
*سقف خواست های اصلاح طلبان مذهبی کجاست؟  [2010 Jan] 
*مهر حلال و جان نا آزاد  [2010 Jan] 
*جنبش اجتماعی مدرن نمی تواند شکست بخورد  [2009 Dec] 
*شطرج‌باز مستأصل  [2009 Dec] 
*ترس، زادهء تنهائی ست  [2009 Dec] 
*زردها بی خود قرمز نشدند...  [2009 Dec] 
*چرا مذهب همان ايدئولوژی است؟  [2009 Nov] 
*چرا جامعهء ما «مدنی» نشده؟  [2009 Nov] 
*آقای کديور هم بهتر است در حد گليم خود بماند  [2009 Nov] 
*جنبش خودجوش سبز و حاکميت ايرانی  [2009 Nov] 
*از صراط مستقيم تا نوانديشی مذهبی  [2009 Oct] 
*اخيراً می گويند حکومت اسلامی هم سکولار است!   [2009 Oct] 
*جنبش سبز و حکومت نظاميان اسلامی  [2009 Oct] 
*سکولار بودن؛ همچون پيش شرط مدرن بودن  [2009 Oct] 
*استقلال ايران يا بيمهء اتمی ولايت فقيه  [2009 Oct] 
*چقدر از الله باقی مانده است؟  [2009 Sep] 
*رابطهء سکولارها با مراجع تقليد  [2009 Sep] 
*هزينهء تغيير، اما کدام تغيير؟  [2009 Sep] 
*آيا محاکمهء سکولاريسم هم در راه است؟   [2009 Aug] 
*آيا سکولاريسم بمعنای جدائی دين از دولت است؟  [2009 Aug] 
*نگذاريم اسلاميست ها رنگمان کنند، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2009 Aug] 
*ايران برای همهء ايرانيان؟  [2009 Aug] 
*حکومت کمی مذهبی، کمی سکولار؟!   [2009 Aug] 
*نسبت ميانه روی با قاطعيت  [2009 Jul] 
*از سکولاريسم صد درصدی تا سهراب و ندا  [2009 Jul] 
*سرگردان بين تاکتيک سبز و استراتژی خاکستری  [2009 Jul] 
*چرا موج سبز آقای موسوی کور رنگ است؟  [2009 Jul] 
*آيندهء اصلاح طلبان و نقش مهندس موسوی  [2009 Jun] 
*اردوگاه اپوزيسيون آلترناتيو ساز کجاست؟  [2009 Jun] 
*دولت سايه و آغاز دوران انحلال طلبی  [2009 May] 
*بايکوت نمايش اقتدار ملت است  [2009 May] 
*مصلحت نظام و بوسهء مرگ رهبر بر پيشانی کانديداها  [2009 May] 
*سعدی، ميان احمدی نژاد و اوباما؟  [2009 Apr] 
*دانش تجربی چگونه آسمانی شد؟  [2009 Apr] 
*نوروز، با اوين...  [2009 Mar] 
*رفتارشناسی اشغالگران  [2009 Mar] 
*ساکن خانه شيشه ای  [2009 Feb] 
*سال نو، سکولاريسم نو  [2009 Jan] 
*روزگار آلترناتيو  [2008 Dec] 
*يقين به آزادی عين آزادی است!  [2008 Nov] 
*فقه، سرطان مهلک جامعه امروز ما  [2008 Nov] 
*حکومت اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی  [2008 Oct] 
*چرا نوانديشان مذهبی از سکولاريسم می گريزند؟  [2008 Sep] 
*مانیفست درماندگی؟  [2008 Sep] 
*در ستايش بتکده ها!  [2008 Sep] 
* بن بست نوانديشی مذهبی در حکومت اسلامی  [2008 Feb] 
*چگونگی   [2008 Feb] 
* آيا حکومت اسلامی ايران حکومتی ارتجاعی نيست؟  [2008 Feb] 
*گوهر سکولاريسم تقابل با تبعيض است/ دکتر نوری علا  [2008 Jan] 
*جای خالی احزاب غير ايدئولوژيک  [2007 Dec] 
*پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران  [2007 Dec] 
*«منطقهء خاکستری» در جغرافيای اپوزيسيون  [2007 Dec]