PEZHVAKEIRAN.COM سال نو، سکولاريسم نو
 

سال نو، سکولاريسم نو
اسماعيل نوری‌علا

اين مقاله يک سال پيش نوشته و منتشر شد. با شروع سال نو بد نديدم آن را مجدداً منتشر کنم، با عنوان تجديد عهدی برای سال نو: تجربهء سراسر قرن بيستم به ما نشان داده است که تنها در "يکی شدن مذهب و قدرت حاکمه" نيست که کثرت گرائی، تنوع و گوناگونی راه پژمردگی و مرگ را در پيش می گيرند. چرا که قرن بيستم قرن پيدايش ايدئولوژی های انحصار طلب و حکومت های مبتنی بر ايدئولوژی، بوده و نشان داده است که "يگانگی ايدئولوژی و حکومت" نيز درست همان مصائبی را به بار می آورد که وحدت مذهب و حکومت در قرون ماقبل به بار آورده بود

براستی چرا «سکولاريسم» اينقدر اهميت دارد؟ و چرا من مصرانه می کوشم تا صفت «نو» را به آن اضافه کنم؟ بگذاريد مطلب اين هفته را به بيان پاسخی به اين پرسش ها اختصاص دهم و نشان دهم که چرا آنچه که می نويسم حاصل تجربه ای نيمقرنی است که بايد جائی به بار بنشيند و حاصلی دهد ـ نيم قرنی که در طی آن نسلی که نسل من باشد در فضای جنگ دوم جهانی و اشغال ايران بوسيلهء قوای متفقين، چشم به جهان می گشايد، در دوران دبستانش صدای مبهم مارش های نظامی برای آنچه که «نجات آذربايجان» خوانده می شود، يا فريادهای مردم ريخته به خيابان ها که خواستار ملی شدن صنعت نفت هستند، و سخنان معلمان توده ای اش که از عدالت اجتماعی می گويند، و خطابه های فدائيان اسلام که در مسجد سرکوچه از اسلام سياسی خبر می دهند را می شنود؛ نوجوانی خود را با سقوط دولت دکتر مصدق، که طرفدارانش آن را «کودتا» می خوانند اما، در پی بازگشت پادشاه به کشور به «قيام ملی» تغيير نام می يابد آغاز می کند؛ در جوانی از مسير «انقلاب سفيد شاه و مردم»، طغيان بخشی از مسلمانان در خرداد ۴۲ و تاجگزاری سه سال بعد پادشاه می گذرد؛ در سرآغار روزگار چلچلی خويش در گير قيام ۵۷، پايان رژيم سلطنتی و آغاز حکومت اسلامی می شود و، آنگاه، چه در درون و چه در بيرون از ايران، جنگی مهيب و دراز دامن با عراق را از سر می گذراند، قتل عام دگرانديشان و نويسندگان را شاهد می شود، مزهء «اصلاحات» ناکام در دل حکومت اسلامی را می چشد، فرزندانش را می بيند که در سر کوچه و بازار شلاق می خورند، سنگسار می شوند، و در افق آينده شان چيزی جز جنگ و خونريزی بيشتر، فقر و فساد گسترنده، و بی کاری و بی اميدی مفرط نمی بينند.
به گمان من، اين نسل اکنون حق دارد از خود بپرسد که آيا، در آنچه طی اين نيمقرن گذشت، می توان «مضمون» غالبی را يافته و از آن به نتيجه گيری روشنی رسيد؟
پاسخ من به اين پرسش خود در منظومه ای از پرسش هائی ديگر شکل می گيرد:
- آيا نه اينکه آنچه بر سر نسل من آمد و آنچه هم اکنون فرزندانش دچار آنند جملگی ناشی از کوشش گروه های مختلف اجتماعی برای تحميل زورگويانهء عقايد و ارزش های حود بر بقيهء مردم جامعه بوده است؟
- آيا هر گروه نمی خواسته، با «مقدس سازی» انديشه ها و رفتارهای مورد پسند و باور خود، حق زندگی آزادانه را از «دگر انديشان» و «دگر باشان» جامعهء خويش سلب کند؟
- آيا آنچه در ميانه وجود نداشته همانی نبوده که، با نام ها و صفت های گوناگون، در سراسر تاريخ جوامع بشری مورد ستايش عقلای هر فرهنگ و تمدنی بوده است: برقراری تساهل اجتماعی، تحمل يکديگر، صلح جوئی، حق دادن به آنکه هرکس دين و آئين و عقيدهء خود را داشته و در شيوهء زندگی و طرز معيشت خود آزادی انتخاب داشته باشد، بر جامعه قانونی دست ساخت نمايندگان واقعی مردم حکمروا باشد و تک تک افراد جامعه در برابر آن قانون با هم مساوی باشند؟
- آيا نمی توان ديد که همهء دعواها بر سر تحميل «وحدت» در برابر «کثرت»، يکنواختی در برابر تنوع و گوناگونی، تک رنگی در برابر رنگارنگی، و يک شکلی در برابر بسيار گونگی بوده است؟
- آيا نه اينکه کشاندن اعتقادات به حوزهء سياست و قدرت نمی توانسته نتيجه ای جز اين داشته باشد که در نيمقرن گذشته نسل به پيری رسيدهء کنونی مزهء تلخش را در کام تشنهء خويش چشيده و، بجای شربت گوارای زندگی صلح آميز و مرفه، داروی زهرناک «تحميل بی تساهل» را در جان خويش و فرزندانش ريخته است؟
- آيا نه اينکه، در سرآغاز فصل جابجائی نسل او با نسلی که اکنون صحنه را از خود پر کرده، هنگام که خود می رود تا سال های بشماره افتادهء عمر را به کار با حاصلی بگمارد، دريافته است که تنها راه سعادت آدميان وجود و برقراری کثرت گرائی، تنوع و گوناگونی است که تنها بر زمين حاصل خيز آن آزادی و دموکراسی و شايسته سالاری قادر به رشد و باليدن می شود؟
- آيا نه اينکه، در اين پيرانه سری دريافته است که گوهر تک تک مذاهب و ايدئولوژی ها چنان ساخته شده اند که اگر گذارشان به ساحت سياست و قدرت بيافتد، از روی طبيعت، به انهدام همين کثرت گرائی، تنوع و گوناگونی برخواهند خواست و، آنگاه و به ناگزير، آزادی و دموکراسی و شايسته سالاری از جامعه رخت بر خواهند بست؟
- آيا نه اينکه تنها رمز سعادت انسان بيرون کشيدن مذاهب و ايدئولوژی ها از سياست و قدرت، و جداسازی اين دو حوزه از يکديگر، و تقدس زدائی از تاريخ و انديشه و کردار، و راه گشودن بر ارادهء تغييرپذير همهء انسان ها برای ادارهء جوامع خويش است؟
او ديده است که چگونه در تاريخ انسان، انديشهء اين «جداسازی» (که اکنون «سکولاريسم» خوانده می شود) نخست بر خاک کشورش و در اعلاميهء حقوق بشر کورش هخامنشی جلوه گر شده و به انسان سه هزارهء پيش مژده داده است که همگان می توانند دين و آئين و مذهب و عقيده خود را داشته باشند و حاکميت قدرتمدار نبايد «مذهب» خود را بر کل جامعهء تحت فرمانش تحميل کند.
او ديده است که امپراتوری مسيحی شدهء روم، تنها در عرصهء جمع آوری ماليات ها، کوشيده است تا حساب دولت را از مذهب جدا سازد و «امر آن جهانی» را از «امر اين جهانی (يا سکولار)» تفکيک نمايد اما قرن ها طول کشيده تا اين «جداسازی» به همهء نهادهای اجتماعی کشيده شود.
او ديده است که گوهر اين اعلاميه همان انديشه ای بوده که مورد توجه و بازسازی آباء قانون اساسی کشور تازه بنياد يافتهء آمريکا قرار گرفته و «جدائی حکومت از مذهب» را بعنوان اصلی ترين پايهء ساختمان جامعهء آمريکائی برشناخته است.
اما تجربهء سراسر قرن بيستم به او نشان داده است که تنها در «يکی شدن مذهب و قدرت حاکمه» نيست که کثرت گرائی، تنوع و گوناگونی ـ اين رموز بقا و سعادت جوامع بشری ـ راه پژمردگی و مرگ را در پيش می گيرند. چرا که قرن بيستم قرن پيدايش ايدئولوژی های انحصار طلب و حکومت های مبتنی بر ايدئولوژی، بوده و نشان داده است که «يگانگی ايدئولوژی و حکومت» نيز درست همان مصائبی را ببار می آورد که وحدت مذهب و حکومت در قرون ماقبل ببار آورده بود.
پس، دانسته است که، در نخستين دهه از قرن بيست و يکم که نسل به پيری رسيده تنها شاهد ساليانی از نيمهء نخست آن خواهد بود، مهمترين دست آورد انديشگی اين نسل ايرانی را می توان در رسيدن به نقش محوری «سکولاريسم» از يکسو، و گسترده تر کردن تعريف آن، بطوری که علاوه بر مذهب شامل ايدئولوژی هم بشود، از سوی ديگر، خلاصه کرد. در واقع، «سکولاريسم نو» نام اين تعريف تازه است که شمول جدائی را از انحصار مذهب بيرون کشيده و به ايدئولوژی نيز بسط می دهد. بيائيد در اين پرسش ها اندکی تأمل کنيم:
براستی «آزادی» چگونه ممکن خواهد بود اگر ساختمان آن بر شالودهء «سکولاريسم نو» گذاشته نشده باشد؟
«دموکراسی» چگونه رخ خواهد داد اگر «سکولاريسم نو» سلامت آن را تضمين نکند؟
«رقابت»، که شرط تحقق «شايسته سالاری»، است چگونه برقرار خواهد شد اگر از نردبام «سکولاريسم نو» بالا نيامده باشد؟
«حقوق اقليت ها» چگونه محافظت خواهد شد اگر ساختار سياسی بر بنياد «سکولاريسم نو» شکل نگرفته باشد؟
«فدراليسم» چگونه تحقق خواهد يافت اگر ساختمانش بر فراز شالودهء «سکولاريسم نو» بالا نرفته باشد؟
«آزادی انديشه»، «آزادی بيان عقايد»، «آزادی انتقاد از قدرت»، «آزادی دگر انديشی» و «آزادی دگرباشی» چگونه شکفته خواهند شد اگر تخمشان بر خاک «سکولاريسم نو» ريخته نشده باشد؟
اما ـ و توجه کنيم که اين يک «اما» ئی بزرگ است ـ اين «سکولاريسم نو» ی حياتی و ضروری چگونه متحقق و پايدار خواهد شد وقتی صاحبان و متوليان مذهب، ايدئولوژی، انحصار طلبی، انديشهء مبتنی بر خودی و غير خودی، و انديشهء ايجاد جامعهء يک شکل، در اکثر جوامع عقب افتاده همچنان مهار قدرت سياسی و اقتصادی و فرهنگی را در دست دارند و با تمام قوا می کوشند تا از «سکولاريسم» چهره ای مخوف بسازند که برای برانداختن مذاهب و مشارب و وحدت و يگانگی بوجود آمده است؟
نه، رهروی اين راه شدن و بودن کار چندان ساده ای نيست. اگر اوضاع زمانه چنين نبود که هست، نيازی نيز به گوشزد کردن مدام اهميت «سکولاريسم نو» وجود نداشت و اين سکولاريسم گوناگونی آفرين، همچون يک بديهی مطلوب، بر تارک همهء جنبش های آزاديخواهانه می نشست و چراغ راه آنان برای رسيدن به ساحل امن کثرت و گوناگونی های رفاه بنياد می شد.
اما چون چنين نيست، و از آنجا که هنوز اصلاح طلب ترين انديشه های درون حکومت های مذهبی و ايدئولوژيک هم مبارزهء خود عليه «جمود عقيدتی» را با مبارزه عليه «سکولاريسم» يکی می گيرند، و نيز از آنجا که هنوز در درونهء انديشهء اغلب سازمان های سياسی ما فکر مسلط ساختن ارزش های ايدئولوژيک بر کل جامعه غلبه دارد، چاره ای نيست که همهء موضوعات مربوط به «سکولاريسم نو» و بخصوص راه های رسيدن به آن و سپس نگاهداری اش بعنوان ضامن ادامهء حيات جامعهء رنگارنگ، مورد بحث و بررسی و نقد قرار گيرند.
پايگاه اينترنتی «سکولاريسم نو» با آرزوهائی بلند و امکاناتی اندک آغاز بکار می کند و از آنجا که توانائی تأمين مالی انديشمندانی را که در اين راه قلم می زنند ندارد، از يکسو می کوشد سر پلی باشد که مراجعين خود را به منابع ديگری که مطالب مورد نظر در آنها منتشر می شوند رجوع دهد و، از سوی ديگر، جاذبه ای را ايجاد کند که اينگونه انديشمندان پايگاه «سکولاريسم نو» را خانهء واقعی خويش تلقی کرده و تراوشات ذهنی خود را بصورت مقالات، گفتگوها و پرونده های ديداری و شنيداری در اختيارش بگذارند.
باری، سخن کوتاه کنم؛ در پيش روی کسی که به سال های بازنشستگی خود رسيده و در زندگی اش تنها سرمايه ای که داشته و دارد قلمی بوده که اکنون به کامپيوتری کوچک تبديل شده است، راه ديگری برای با معنا و مفيد کردن بقيهء عمر وجود ندارد. اگر شما هم در همين قايق نشسته ايد اين اوقيانوس و اين پارو! بيائيد با هم در امری توافق کنيم که به موجب آن هيج کداممان ديگری يا ديگران را حذف نخواهيم کرد و، با حفظ عقيده و نظر و اعتقاد خويش، برای يکديگر جا خواهيم گشود. به گمان من، بی اين نگرش و گرايش نو و گسترده به سکولاريسم، برون شدی از ظلماتی که بر جامعهء ما حاکم شده، هيچ امکان ندارد.

منبع:سکولاریسم نو


اسماعيل نوری‌علا

فهرست مطالب اسماعيل نوری‌علا در سایت پژواک ایران 

*آیا کاربرد «سکولار دموکراسی» به وسیلهء چپ‌ها اتفاقی است؟   [2024 Apr] 
*چو ایران نباشد؟! نگاهی به آنچه در جشن سالگشت تأسیس کومله گذشت، اسماعیل نوری علا  [2024 Feb] 
*پيکار عليه نظارت استصوابی!  [2016 Jan] 
*ده سال جمعه گردی، از سکولاريسم نو تا سکولار دموکراسی  [2015 Oct] 
*از «سلطنت همه کاره» تا «پادشاهی هيچ کاره»  [2015 Oct] 
*جمهوريت يا جمهوری؟  [2015 Sep] 
*پيامبران سيارهء جديد ميمون ها  [2015 Aug] 
*چند و چون استراتژی ِ انحلال  [2015 Aug] 
*حزبی اینجائی برای روزگار فردائی؟   [2015 Aug] 
*تأملی در روند موضع گيری های سياسی  [2015 Aug] 
*آلترناتيوسازی يعنی آماده شدن برای فردا  [2015 Jul] 
*دست آوردهای يک کنار هم نشستن  [2015 Jul] 
*جنبش سياسی و برنامه های اجرائی  [2015 Jun] 
*ربط غيرمستقيم «مديريت نامتمرکز» با «حل مسائل اقوام»  [2015 Jun] 
*اپوزيسيون و سياست کشورهای غربی  [2015 Jun] 
*کنگرهء سکولار دموکرات ها و غيبت نواندیشان دينی  [2015 Jun] 
*وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد  [2015 May] 
*حکومت اسلامی و جنازهء نويسندگان سکولار  [2015 May] 
* تفاوت های اسلاميسم در ترکيه و ايران  [2015 May] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا٬ دعوای اصلی بر سر چيست؟  [2015 May] 
*تفاهمی در غياب نمايندگان واقعی ملت ايران!  [2015 Apr] 
*نظريه های فقهی در خدمت منافع متغير دينکاران  [2015 Apr] 
*سکولاريسم و اژدهای هفت سر دينکاران  [2015 Mar] 
*گزارشی نوروزی به سکولار دموکرات های ايران   [2015 Mar] 
*سکولاريسم و سنجهء شکل گرفتگی نهاد مذهب   [2015 Mar] 
*اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟  [2015 Mar] 
*موافق و ناموافق استقرار سکولاريسم در ايران  [2015 Feb] 
*شروط و موانع آلترناتيو سازی  [2015 Feb] 
*آلترناتيو های ديروز و امروز و فردا  [2015 Feb] 
*منافع ملی؛ ابهامات و خطرات  [2015 Feb] 
*معناهای کاربردی واژهء «سکولار»  [2015 Jan] 
*در اين سالگرد نقره ای  [2015 Jan] 
*«شارلی ابدو» و همپوشانی آزادی و اختيار  [2015 Jan] 
*نشانی های آينده ای آرزوئی  [2015 Jan] 
*سال نو، و فرصت صحبت  [2015 Jan] 
*آنچه حکومت اسلامی را بيمه کرده است  [2014 Dec] 
*نيروی سوم در کشاکش شرق و غرب  [2014 Dec] 
*کشوری گرفتار شرق و غرب  [2014 Dec] 
*تشابهات و تفاوت های متفکران و روشنفکران  [2014 Dec] 
*دربارهء حواشی يک بخشنامه  [2014 Nov] 
*رابطهء معکوس نارضايتی و مقاومت  [2014 Nov] 
*در چند و چون سکولار نبودن امام حسين!   [2014 Nov] 
*نقش ابتدا در شکل دادن به انتها   [2014 Oct] 
*سفرنامهء نيويورک  [2014 Oct] 
*قرائت های سياسی و غيرسياسی از اسلام  [2014 Oct] 
*مدلی برای جلوگيری از بازتوليد استبداد  [2014 Oct] 
*دادخواهی يا گردنکشی؟  [2014 Sep] 
*يک انتخاب ساده اما مهم  [2014 Sep] 
*چو فردا شود فکر فردا کنيم!  [2014 Sep] 
*مجاهدين، احزاب کردی، و کنگرهء بوخوم!  [2014 Sep] 
*حکمت جداسازی «سيمين» از «شاملو»  [2014 Aug] 
* حاشيه های دلشکن يک کنگره  [2014 Aug] 
*آنچه در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران گذشت  [2014 Aug] 
*تجزيه آفريننان خطرناک ترند  [2014 Jul] 
*تجزيه آفرينان و آيندهء ايران  [2014 Jul] 
*کشور نوين کردستان و زبان کهنهء سياسی ما  [2014 Jul] 
*در آزمون تيمور لنگ  [2014 Jun] 
*از فرهنگ انتقاد تا فرهنگ بوکو حراميان   [2014 Jun] 
*نامه ای برای دو عليرضا! اسم  [2014 Jun] 
*معنای گمشدهء مشروطيت  [2014 May] 
*بهاری پنهان در باغ جنبش سبز  [2014 May] 
*عمامه مداران پارسی می شوند!  [2014 May] 
*اعتدال يا روانپريشی گريز ناپذير؟  [2014 May] 
*مالکيت، فقر و گدائی ملی   [2014 May] 
*فعاليت ها چگونه سياسی می شوند؟  [2014 Apr] 
*انحلال طلبی؛ تنها چارهء رژيم های ايدئولوژيک   [2014 Apr] 
*مفهوم جعلی «ملت سازی»   [2014 Apr] 
*معناهای دوگانهء انتخاب   [2014 Apr] 
*دموکراسی، واژه ای با چند معنا  [2014 Mar] 
*نوروز: مژدهء پيروزی های ترديد ناپذير  [2014 Mar] 
*انقلاب و آلترناتیو  [2014 Mar] 
*سناريوهائی برای ايجاد رهبری  [2014 Mar] 
*در خوب و بد راديکاليسم  [2014 Feb] 
*استراتژی آلترناتیو سازی و دشمنان اش  [2014 Feb] 
*کيسه بوکسی برای نوخاستگان؛ چگونه در خارج کشور هم می شود ممنوع القلم شد  [2014 Feb] 
*از اوايل قرن هفدهم، و پس از پيدايش تصور مدرن از «کشور»، و اينکه کشورها دارای مرزهائی سياسی اند که بوسيلهء جامعهء بين المللی (در آن زمان اروپا)  [2014 Feb] 
*ويروس های دست ساخت رژيم  [2014 Jan] 
*محاصرهء خارج از داخل؟  [2014 Jan] 
*تغيير قبله، آميزه ای از دين و سياست!  [2014 Jan] 
*مدرنيته، سنت و مذهب؟  [2014 Jan] 
*گفتن به وقت خاموشی؟  [2013 Dec] 
*رابطهء سکولار دموکرات های داخل و خارج   [2013 Dec] 
*حقوق بشر؛ امری جهانی يا فراگير؟  [2013 Dec] 
*اپوزيسيون در اغما جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2013 Dec] 
*وقتی شيمی درمانی متوقف شود  [2013 Nov] 
*در چند و چون موضع گيری های سکولار دموکرات ها   [2013 Nov] 
*«طلب» هرگز «تقاضا» و «تمنا» نيست!  [2013 Nov] 
*واژه ای که از آن خون می چکد!  [2013 Nov] 
*مطالبه محوری: هم اکنون اما فقط در ايران  [2013 Oct] 
*سه يادداشت در تولد، نوزائی و ماندگاری  [2013 Oct] 
*سکوت شان سرشار از چيست؟  [2013 Oct] 
*فصل زودگذر مطالبات  [2013 Oct] 
*در چند و چون ارزيابی «فرصت» ها  [2013 Sep] 
*در جستجوی هم پيمان   [2013 Sep] 
*ايران، خط دفاعی روسيه؟  [2013 Sep] 
*در ميان بهائيان ايران  [2013 Sep] 
*روزی که «کليد» شوخی دردناک قفل سازان است  [2013 Aug] 
*آقای مهندس زعيم، با سکولار دموکراسی شوخی نکنيد!  [2013 Aug] 
*در جستجوی ده درويش  [2013 Aug] 
*چند ملاحظه دربارهء حواشی يک کنگره  [2013 Aug] 
*شرط فراموش شدهء اتحاد  [2013 Jul] 
*هدیهء تلخ و شيرين ما به مردم خاورمیانه  [2013 Jul] 
*مقولهء موازی سازی  [2013 Jul] 
*تحقق دموکراسی دينی، و دفع شر اصلاح طلبان  [2013 Jun] 
*سالگرد روز شوم 15 خرداد  [2013 Jun] 
*دوقرن آرزو  [2013 May] 
*انتخابات سلاطين   [2013 May] 
*سکولار دموکرات ها و انتخابات پيش رو  [2013 May] 
*پيرامون تحريم فعال و جوانگرائی   [2013 May] 
*سکولار دموکراسی؛ مأموريتی زمانمند   [2013 May] 
*در شناخت اصلاح طلبی های دوگانه   [2013 Apr] 
*چند و چون چهار سال به هدر رفته  [2013 Apr] 
*درسی از نوروز  [2013 Mar] 
*تجربه ای در کثرت مداری  [2013 Mar] 
*«سرمايهء ملی» يعنی چه؟  [2013 Mar] 
*نگاهی به مانيفست «اتحاد برای دموکراسی در ايران»  [2013 Feb] 
*وروديه های تغيير اجتماعی  [2013 Feb] 
*رضايت سنجی و قدرت سياسی  [2013 Feb] 
*نتايج «ناموسی کردن» امور  [2013 Feb] 
*نقش «افعال متعدی» در کارکرد سياسی ما!  [2013 Jan] 
*چرا انتخابات آزاد با همه پرسی فرق دارد   [2013 Jan] 
*چرا هويت مسئله ای سياسی نيست؟  [2013 Jan] 
*واقعيت و ضرورت تهاجم فرهنگی ما  [2013 Jan] 
*ايدئولوژی های منظم و سکولاريسم دموکراتيک   [2012 Dec] 
*نهادهای اجتماعی و پيوندهای خانوادگی  [2012 Dec] 
*گوناگونی های ملی در تلهء زبانی آشفته  [2012 Dec] 
*انتخابات آزاد و مطالبه محوری  [2012 Dec] 
*نگرانی آقای «نگهدار» از چيست؟   [2012 Nov] 
*دوگانهء زاينده و يگانهء مسموم  [2012 Nov] 
*پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد   [2012 Nov] 
*معظلات و معيارهای سنجش ائتلاف  [2012 Nov] 
*چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟  [2012 Oct] 
*روايت نسل نابهنگامی  [2012 Oct] 
*چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی  [2012 Sep] 
*«شورای ملی» در ترازوی سنجش  [2012 Sep] 
*گل های اپوزيسيون انحلال طلب به دروازهء خودی!   [2012 Sep] 
*نيروی دافعهء تبعيض  [2012 Sep] 
*معنا شناسی سياسی ملت جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ مردم سالاری، بهانه ای برای تداوم حکومت اسلامی؟!  [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ آلترناتيو و قدرت سياسی  [2012 Aug] 
*نگاهی به ماه مرگ و بی مرگی   [2012 Aug] 
*چشم انداز هزارتوی اپوزيسيون در خارج کشور  [2012 Aug] 
*ایران در انتظار رهبری کاریزماتیک یا انتخابی؟  [2012 Jul] 
*پاسخ به نامه ای از فاطمهء حقيقت جو  [2012 Jul] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2012 Jul] 
*سلطنت نرفته و جمهوری نيامده  [2012 Jun] 
*کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف  [2012 May] 
*در آداب گفتگو با حريفان  [2012 Apr] 
*ترسی بدتر از مرگ  [2012 Apr] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا- در حاشيهء کنفرانس مهرداد مشايخی در واشنگتن  [2012 Apr] 
*جنگ نوين خدايان و نابهنگامی سیاست اوباما  [2012 Mar] 
*همايشی لازم، اما بر اساس برهان خلف!  [2012 Mar] 
*خاتمی، نماد برتر اصلاح طلبی  [2012 Mar] 
*فهرست دم افزون اشتراکات  [2012 Mar] 
*اتحاد عليه آلترناتيوسازی؟  [2012 Feb] 
*آسيب های چهارگانهء اتحاد  [2012 Feb] 
*اوباما هنوز با آنها است   [2012 Jan] 
*اسلاميست ها در آيندهء ايران   [2011 Nov] 
*بن بست سرپوشيدهء آقای اکبر گنجی  [2011 Nov] 
*سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی  [2011 Sep] 
*از مدنيت اسلامی تا شهروندی ايرانی  [2010 Oct] 
*چرا آلترناتيو حکومت استبدادی هميشه در «خارج» ساخته می شود؟  [2010 Oct] 
*آلترناتيوسازان و اصلاح طلبان  [2010 Oct] 
*ناسيوناليسم واقعی فقط سکولار است  [2010 Sep] 
*دربارهء کميتهء تدارکاتی کنگرهء ملی ايرانيان  [2010 Sep] 
*سنگ بنای همه مفاهيم سياسی مدرن «مليت» است  [2010 Sep] 
*ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی  [2010 Aug] 
*راهی برای خروج از بن بست «آلترناتیو»   [2010 Aug] 
*لنگ‌کردن از خارج گود؟  [2010 Aug] 
*اپوزيسيون زير يک سقف؟  [2010 Aug] 
*ترازنامهء سکولار  [2010 Jul] 
*نيروی جانشين کجاست؟  [2010 Jul] 
*چهار شب سکولار در شمال کاليفرنيا  [2010 Jul] 
*18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران  [2010 Jul] 
*چرا نبايد جنبش سبز را واگذار کرد؟  [2010 Jul] 
*پای سخن حجت‌الاسلام کديور  [2010 Jun] 
*فهرستی از اعتقادات سکولارهای سبز  [2010 Jun] 
*هنوز هم در ستايش بايکوت؟*  [2010 Jun] 
*از خردادهای بی «بروتوس»  [2010 Jun] 
*مشکل سکولار شدگی اصلاح طلبان مذهبی  [2010 May] 
*در زمينهء اهانت و بی خبری  [2010 May] 
*ميرحسين موسوی: محیل و قدرت پرست، يا ساده و گيج؟  [2010 May] 
*سکولاريسم در روياروئی با حکومت و حاکم  [2010 May] 
*مسلمان يا اسلاميست؟  [2010 Apr] 
*راهبندان سياسی برای نوانديشان مذهبی  [2010 Apr] 
*پرهيز از انحلال طلبی، چرا؟  [2010 Apr] 
*ارزيابی «انتخابات آزاد» همچون يک گفتمان  [2010 Apr] 
*راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟  [2010 Apr] 
*معرفی کتاب «درد اهل ذ مه»، نوشتهء يوسف شريفی  [2010 Mar] 
*اختراع همزيستی  [2010 Mar] 
*سال پسا اسلاميزم؟   [2010 Mar] 
*پل مفقودی بين خواست ها و شعارها  [2010 Mar] 
*جمهوری اسلامی سکولار را «خدا هم نافريد!»  [2010 Mar] 
*جهانگردی در شهر  [2010 Feb] 
*جوانهء سبز سکولاريسم در سرمای سپيد تورنتو  [2010 Feb] 
*گذشته اي که در حال گم شدن است   [2010 Feb] 
*تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها  [2010 Feb] 
*اتحاد بد، اتحاد خوب  [2010 Jan] 
*آيا قطار به انتهای تونل نزديک می شود؟  [2010 Jan] 
*اصلاح طلبی مذهبی و منطق ماقبل تاريخ  [2010 Jan] 
*سقف خواست های اصلاح طلبان مذهبی کجاست؟  [2010 Jan] 
*مهر حلال و جان نا آزاد  [2010 Jan] 
*جنبش اجتماعی مدرن نمی تواند شکست بخورد  [2009 Dec] 
*شطرج‌باز مستأصل  [2009 Dec] 
*ترس، زادهء تنهائی ست  [2009 Dec] 
*زردها بی خود قرمز نشدند...  [2009 Dec] 
*چرا مذهب همان ايدئولوژی است؟  [2009 Nov] 
*چرا جامعهء ما «مدنی» نشده؟  [2009 Nov] 
*آقای کديور هم بهتر است در حد گليم خود بماند  [2009 Nov] 
*جنبش خودجوش سبز و حاکميت ايرانی  [2009 Nov] 
*از صراط مستقيم تا نوانديشی مذهبی  [2009 Oct] 
*اخيراً می گويند حکومت اسلامی هم سکولار است!   [2009 Oct] 
*جنبش سبز و حکومت نظاميان اسلامی  [2009 Oct] 
*سکولار بودن؛ همچون پيش شرط مدرن بودن  [2009 Oct] 
*استقلال ايران يا بيمهء اتمی ولايت فقيه  [2009 Oct] 
*چقدر از الله باقی مانده است؟  [2009 Sep] 
*رابطهء سکولارها با مراجع تقليد  [2009 Sep] 
*هزينهء تغيير، اما کدام تغيير؟  [2009 Sep] 
*آيا محاکمهء سکولاريسم هم در راه است؟   [2009 Aug] 
*آيا سکولاريسم بمعنای جدائی دين از دولت است؟  [2009 Aug] 
*نگذاريم اسلاميست ها رنگمان کنند، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2009 Aug] 
*ايران برای همهء ايرانيان؟  [2009 Aug] 
*حکومت کمی مذهبی، کمی سکولار؟!   [2009 Aug] 
*نسبت ميانه روی با قاطعيت  [2009 Jul] 
*از سکولاريسم صد درصدی تا سهراب و ندا  [2009 Jul] 
*سرگردان بين تاکتيک سبز و استراتژی خاکستری  [2009 Jul] 
*چرا موج سبز آقای موسوی کور رنگ است؟  [2009 Jul] 
*آيندهء اصلاح طلبان و نقش مهندس موسوی  [2009 Jun] 
*اردوگاه اپوزيسيون آلترناتيو ساز کجاست؟  [2009 Jun] 
*دولت سايه و آغاز دوران انحلال طلبی  [2009 May] 
*بايکوت نمايش اقتدار ملت است  [2009 May] 
*مصلحت نظام و بوسهء مرگ رهبر بر پيشانی کانديداها  [2009 May] 
*سعدی، ميان احمدی نژاد و اوباما؟  [2009 Apr] 
*دانش تجربی چگونه آسمانی شد؟  [2009 Apr] 
*نوروز، با اوين...  [2009 Mar] 
*رفتارشناسی اشغالگران  [2009 Mar] 
*ساکن خانه شيشه ای  [2009 Feb] 
*سال نو، سکولاريسم نو  [2009 Jan] 
*روزگار آلترناتيو  [2008 Dec] 
*يقين به آزادی عين آزادی است!  [2008 Nov] 
*فقه، سرطان مهلک جامعه امروز ما  [2008 Nov] 
*حکومت اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی  [2008 Oct] 
*چرا نوانديشان مذهبی از سکولاريسم می گريزند؟  [2008 Sep] 
*مانیفست درماندگی؟  [2008 Sep] 
*در ستايش بتکده ها!  [2008 Sep] 
* بن بست نوانديشی مذهبی در حکومت اسلامی  [2008 Feb] 
*چگونگی   [2008 Feb] 
* آيا حکومت اسلامی ايران حکومتی ارتجاعی نيست؟  [2008 Feb] 
*گوهر سکولاريسم تقابل با تبعيض است/ دکتر نوری علا  [2008 Jan] 
*جای خالی احزاب غير ايدئولوژيک  [2007 Dec] 
*پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران  [2007 Dec] 
*«منطقهء خاکستری» در جغرافيای اپوزيسيون  [2007 Dec]